شکوفاشکوفا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

شکوفا و خاله انقه

شکوفاوترخینه

سلام دیشب با ییو و مامان جون رفتیم خونه ییو بعدش مامانم اومد.مامان جون با بلغور و ماست ترشی که همسایه ما داده بود ترخینه درست کرد.بعدش منم از خمیر ترخینه یدونه ترخینه کوچولو درست کردم .مامان جون اونا گذاشت تو سینی روی بخاری تا خشک بشه .بعدش اش درست میکنیم ومیخوریم اخه باباحسن میگه ترخینه پر از پنیسیلین وبرای سرما خوردگی خیلی مفیده.شما ترخینه دوست دارین یا نه ...
18 آذر 1392

شکوفادر

سلام.امروز با مامان جون ومامانم  رفتیم پارک دور میدون.خیلی خوش گذشت.کلی تاب تاب بازی کردم.دوست پیداکردم با هم آلیسا بازی کردم. ...
17 آذر 1392

شکوفاوکوتاه کردن موهایش

سلام دختد خانمها واقا پسرها.دیروز که مامانم از کلاس برگشت خونه دید که موهام ییو کوتاه کرده. البته فقط جلوی موهام. یکم از موهام  رو هم خودم کوتاه کرذم .البته این چندمین باره که موهام کوتاه م یکنم.من خیلی خوشحالم ...
16 آذر 1392

بدون عنوان

دیشب شکوفا خونه خاله حمیراکلی  بازی کرد وشعر یاران  یارا رو خوند وهمه اونو تشویق کردن.اول محمد طه پسردایی بابارضا شعرخوند ...
15 آذر 1392

قلک شکوفا

سلام دوستم.دیشب که از بیرون برگشتیم  مامانم قلکم رو اوردوچون پرشده بود اونو پاره کردیم اخ جون کلی پول جمع کردم.این اولین ّباری بود که قلکم رو میشکنم اخه تا حالا قلک نداشتم. مامان جون و ییو وباباو مامانم همه پولا رو تا کردن منم با سکه ها بازی کردم. ...
15 آذر 1392

شکوفا وسفره چیدن

سلام.امروز ظهر مهمون داشتیم شمسی خانم دوست خانوادگی مامان جونه خیلی خانم مهربونیه.من کمک مامانم کردم و سفره رو چیدم .تو تمام ظرفای سالاد هم سالاد کشیدم.راستی پلو رو هم من پاک کردم مامانم کلی خوشحال شد. ...
14 آذر 1392