شکوفاشکوفا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

شکوفا و خاله انقه

بدون عنوان

سلام دوستم.امروزامامانم موهام برای اولین بار دو تا گیس بافت البته قبلا هم دیدین جون (خاله شیرین)یدونه گیس واسم بافته بود.خیلی ناناز شده بودم.با مامانم رفتیم اداره خاله بابا رضا اون خانم دکتره.به مامانم گفتم منم ایشالا میخواهم دکتر بشم مثل خاله.راستی بچه ها امروز عروسکم گم شد فکر کنم تو مغازه قنادی جا گذاشتم وقتی برگشتیم پیداش کردم خیی خوشحال شدم .اخه خیلی دوسش داشتم خانم خرگوشه رو دایی شاهرخ بهم هدیه داد.من وقتی که ملایر بودم خونه مامان جونم ی روز دایی جون اومد خونه مامان جون و ی ادم اهنی برای امیرعلی پسردایی جون شهرام و ی خرگوش خانم برای من اورد.یادش ب خیر ...
12 آذر 1392

بدون عنوان

با مامانم رفتیم سینما فیلم  عملیات مهد کودک چون امروز سه شنبه ست نیم بها بود.ولی به جز من و مامانم هیچکس نیومده بود.فیلم هم اکران نشد.چه حیف مامانم واسم بستنی خرید.تو  سینما فروشگاه هست رفتیم اونجا مامانم دوتا چراغ دکوری خرید.هرچی وقت تلف کردیم تا به حد نساب برسیم ولی خبری نشد ماهم اومدیم خونه ...
12 آذر 1392

گم شدن عروسک شکوفا

امروز عروسکم خانم خرگوشه رو گم ک ردم.فکر کنم تو قنادی جاگذاشتم بامامانم رفتیم اونجا وقتی پیداش کردم خیلی خوشحال شدم.اخه اونو دایی جون شاهرخ بهم هدیه داده بود.ی بار وقتی ملایر خونه مامان جون بودیم ادم اهنی واس امیرعلی وخانم خرگوشه رو واس من هدیه داد.من و امیرعلی(پسر دایی شهرام)خیلی ذوق کردیم.یادش بخیر. ...
12 آذر 1392

بدون عنوان

سلام دوستم امروزبرای اولین بارمامانم موهام دوتا گیس بافت.قبلا هم دیدین جون(خاله شیرین)برام بافته بود.امروز با مامانم رفتیم اداره خاله بابا.من به مامانم گفتم ایشالا منم میخواهم مثل خاله خانم دکتر بشم.خاله به من کلی شکلات داد.وای چه خاله مهربونیه. ...
12 آذر 1392

بدون عنوان

دارم باب اسفنجی رو نگاه میکنم بابا جونم خوابیده من و مامانم بیداریم بچه ها شما زود بخوابین به حرف مامان وبابا گوش کنین  من که معلوم نیست کی بخوابم. ...
12 آذر 1392

بدون عنوان

وای بچه ها اگه بدونین الان دارم چیکار میکنم  مامانم  مثل مجسمه نشسته اصلا تکون نمیخوره منم کل پاهاشو تاتو زدم .راستی بچه ها مامان وبابام امروز واسم خونه کوچولو خریدن خیلی خوشگله همه چیز داره استخر ومبل وتیوی وتازه اشپزخونه هم داره دیگه از فردا ایشالا کمک مامانم میدم.میرم تو اشپزخونم براش غذا درست میکنم.هورااااا ...
11 آذر 1392

شکوفاواولین تجربه تاتو

سلام بچه ها بابارضا الان داره رو پاهام  تاتوی پروانه میچسبونه ازاون تتوهای موقته وای که چقدر خوشحالم .رو دستام هم برچسب چسبونده.من اونا رو قیچی میکنم الان هم دارم رو پای مامانم میچسبونم  عکس گل وپروانه ست.مامان باباهای مهربون خیلی قشنگه به میوه های باغ زندگیتون هدیه بدید. ...
11 آذر 1392

kise keshidan dar hamam

salam bacheha.emroz man umadam khone yayo joonam ba mamanam.vaghti umadim maman jooon hamom bod.bad man poshte maman joono kise keshidam.in avalin tajrobeye man bod.bahal bood shoma ham emtahan konid
11 آذر 1392