شکوفاشکوفا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

شکوفا و خاله انقه

شکوفا در موزه ی کودک

 سلام بر بچه های دوست داشتنی.شکوفا جدیدا خیلی شیطون شده وخیلی هم شیرین زبونی میکنه.             شکوفا خاله شهلا رو که بهش میگه (ییو) رو خیلی دوس داره.ییو هم شکوفا رو دوس داره وبه شکوفا خیلی احترام میذاره شکوفا روزای چهارشنبه وپنجشنبه رو با ییو میگذرونه. چون مامان شکوفا میره دانشگاه. وتو این مدت ییو شکوفا رو به موزه ی کودک میبره،شکوفا موزه ی کودک رو خیلی دوست داره.اونجا واسه بچه ها خاله پیرزن رو اجرا میکنن،وشکوفا هم شیفته ی این نمایش عروسکی شده به طوری که توی خونه هم میگه ییو بیا خاله پیرزن رو بازی کنیم.وییو همطبق همیشه بازی مورد علاقه ی شکوفا رو بازی میکنه.بعضی وقتها شکوفا میشه ...
20 ارديبهشت 1393

شکوفا در دلفارینیوم برج میلاد

سلام بچه ها.امروز با خاله اقدس که (خاله مامانم )ومامان جون وییو ومامانم رفتیم برج میلاد ونمایش شیرهای دریایی رو تماشا کردیم.جاتون خالی بود.خیلی خندیدیم.اسم شیرهای دریایی سام و ستاره بود.ستاره یکسال ونیمش بود.
29 فروردين 1393

شکوفا وخیاطی

سلام بچه ها امروز برای اولین بار با کمک مامانم دکمه لباسم رو با سوزن دوختم.البته هفته پیش برای اولین بار بود که یک تیکه پارچه رو دوختم. ...
19 اسفند 1392

شکوفا ومهدکودک

سلام دوستم.امروز برای اولین بار رفتم مهد کودک مشکات.اونجا خیلی کم موندیم حدود 10 دقیقه.دوست دارم مامانم هم بمونه.ولی باید کم کم عادت کنم که مامان میره و بعد می اد سراغم.اونجا رو خیلی دوست دارم.کلاس موسیقی هم داره. اونجا کلی با بچه ها بازی میکنم.هورااااااا ...
11 اسفند 1392

شکوفا دوچرخه میخره

سلام بچه ها دیروز بامامان وبابام رفتیم قلمستون و من دوچرخه خریدم.رنگش صورتیه.بعدش رفتیم برای دوچرخم بوق هم خریدیم.من کلاه وزانوبند هم خریدم.هورا من دوچرخه دارم عکس کیتی هم روی دوچرخم. ...
24 بهمن 1392

شکوفادردانشگاه

سلام بچه ها امروز بامامانم رفتیم دانشگاه البته این برای چندمین باره که میرم.بعدش رفتیم مغازه اسباب بازی ومن لودر خریدم.شبیه مال پسردایی شنتیام.بعد از سر کوچه توش خاک ریختم.
9 بهمن 1392

شکوفاوآبمیوه گیری.

سلام بچه ها بالاخره امتحان مامانم تموم شد .حالا دیگه وقت داره برام مطلب بنویسه.بچه ها من الان برای اولین بار دارم آب پرتغال میگیرم. خیلی باحاله .تا حالا 2تا لیوان آب گرفتم.مامانم هم داره میخوره.بابام هم خیلی ذوق میکنه
5 بهمن 1392